پژمانبلاگ
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۷
Morocco 10

قبلاً نوشتم که در مراکش همه چیز تازه تازه خورده می شود و مردم حساسیت زیادی روی مواد نگهداری شده دارند و حتماً باید از تازه بودن محصولی که می خورند مطمئن باشند. در بازار قدیمی فز و بسیاری شهرهای دیگر، کبابی هایی هست که گوشت راسته را با مُهر روز آویزان کرده اند و هر کس می خواهد کبابی بخورد، فقط وزن کبابش را به کبابی می گوید، او تکه ای از گوشت تازه می برد، آنرا جلوی چشم مشتری چرخ می کند و روی ترازو می گذارد بعد که به وزن دلخواه رسید به آن ادویه زده و در ظرفی می گذارد و دست مشتری می دهد، مشتری ظرف را نزد مرد کباب پز می برد، مرد گوشت چرخ کرده را با مشت به صورت استوانه های کوچک در می آورد و لای توری مخصوص کباب می گذارد و آنرا روی ذغال کباب می کند و بعد آنرا از لای توری درآورده و لای نان تازه ای که خیلی از کبابی ها آنرا هم همانجا می پزند می گذارد و بعد از زدن ادویه جات دیگری آنرا دست مشتری می دهد.... قبول کنید که بوی این کباب و چنین فضایی هر رهگذر سیر و گرسنه ای را به وسوسه می اندازد که لقمه ای امتحان کنند.

در صحنه دیگری مرغ های زنده در قفس اند و مشتری یکی از آنها را انتخاب می کنند و همانجا سر مرغ بی نوا را جلوی مشتری می برند و بدنش را در آب جوش می اندازند و پوستش را می کنند و آنرا پاک می کنند و در کیسه تحویل مشتری می دهند.

خلاصه اینکه مشتری باید هر طور شده خیالش راحت باشد که گوشتی که می خورد بیشتر از یک روز نیست که تولید شده.

در مورد میوه هم وضع به همین منوال است به همین خاطر آب میوه های تازه و طبیعی و به خصوص آب پرتقال، نوشیدنی ای است که در تمام رستورانها بر هر چیزی ترجیح دارد. اگر گذرتان به مراکش افتاد دو نوشیدنی را تا توانستید بنوشید چون نظیرش را کمتر جایی در دنیا پیدا می کنید، یکی چای نعنا و دیگری آب پرتقال.

و اما غذاهای اصلی که در رستورانها سرو می شود با اینکه تنوع مزه دارند ولی عموماً دو نام دارند "تجین" و "کوسکوس". در نوشته بعدی مفصل راجع به آنها خواهم نوشت.

برچسب‌ها: ,

دوشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۷
Morocco 9

کشور مراکش دو رشته کوه بزرگ و معروف دارد، رشته کوه های ریف در شمال و رشته کوه های اطلس در مرکز و جنوب. کوه های اطلس، خشک و بیابانی هستند و همانی است که در فیلم بابل دیده اید ولی رشته کوه های ریف که فاصله کمی از دریای مدیترانه دارد، بسیار سرسبز و جنگلی هستند و جاده های شهرهایی که در این رشته کوهها قرار دارند، بسیار شبیه جاده های شمال ایران است. شهر شفشاون در دامنه کوههای ریف واقع است و اگر در بلندی شهر بایستی، تپه ها و کوههای سرسبز را که دور تا دور شهر را گرفته می توانی ببینی.

سیستم حمل و نقل کشور مراکش بسیار روان و با امکانات مدرن است، خط راه آهن ONCF در امتداد اقیانوس اطلس شهرهای شمالی و جنوبی را به هم پیوند می دهد و از میان آن راهی به سمت شرق کشیده شده که مسافران را تا شهر " فز " می رساند. واگن هایش نه خیلی قدیمی و نه خیلی جدید است ولی وسیله راحت و بدون دردسری برای سفرهای بین شهری مراکش محسوب می شود.

شرکت اتوبوس رانی CTM چیزی است مثل سیر و سفر خودمان، اتوبوس هایش جدید و بسیار راحت اند و با زمان بندی دقیق بین تمام شهرها حرکت می کنند. جاده ها هم تا آنجا که ما دیدیم همه خلوت و خوب بود.

ما از کازابلانکا تا فز را با قطار، از فز تا شفشاون را با خطوط اتوبوسرانی CTM و از شفشاون تا کازابلانکا را که مسیری هفت ساعته است را به اجبار با یکی از خطوط اتوبوسرانی معمولی طی کردیم که خسته کننده ترین قسمت کل سفر همین هفت ساعت بود. اتوبوس چون متعلق به شرکت معمولی و ارزان قیمتی بود، سر راه مسافر سوار می کرد و تنها مسافرانی که از مبدا تا مقصد ثابت بودند ما دو نفر بودیم و طی این هفت ساعت شاید حدود دویست نفر به اتوبوس وارد و از آن خارج شدند، البته جذابیت این بخش هم دیدن این جماعت از شهرهای کوچک بین راهی بود که عموماً عربی صحبت می کردند.

به طور کلی جمعیتی که در قطار و اتوبوس می دیدیم عربی صحبت می کردند و زبان عربی مراکشی تحت تاثیر زبان فرانسه خیلی تغییر کرده است. یک نکته جالب که همیشه برایم جالب بود، بیان عدد " دو " بود در زبان مراکشی، دو به عربی در همه کشورهای عربی می شود " اثنین" که آنرا " اتنین" تلفظ می کنند و تاکید بر بخش دوم یعنی " ..نین " است و تقریباً در محاوره همین " نین " را می شنوی، ولی مراکشی ها به " دو " می گویند "ژوژ" یا در بعضی شهرها " جوج " که تغییر شکل یافته "زوج" است ولی خیلی نرم و لطیف و با تلفظ کامل "ژ" بیان می شود. آنهایی که فکر می کنند در زبان عربی ژ-پ-گ-چ استفاده نمی شود بدانند که در محاوره همه آنها به غیر از " پ " استفاده می شود ولی در مراکش "ژ" را بسیار می شنیدی تقریباً تمام "ج" های نوشتاری در محاوه به " ژ" تبدیل شده و زبان را بسیار لطیف و روان کرده است. تشدید و ساکن هم در کلمات زبان مراکشی زیاد شنیده می شود و کلاً مصوت های بلند را کوتاه و مصوت های کوتاه را ساکن می خوانند و این خصوصیت هم کمی به زبان "بربر" ها ( با کسر ب ) که ساکنان افریقایی تبار و بومی مراکش اند نزدیک است و تمام این مجموعه باعث می شود کسانی که گوششان با عربی خلیجی آشناست، عربی مراکشی را بسیار نا آشنا و جدید بشنود.

مراکشی ها هم می گویند که خلیجی ها زبانشان با چند زبان دیگر مخلوط شده و اصالتش را از دست داده ولی به هر حال زبان هر منطقه ای از جهان تحت تاثیر زبان همسایگان نزدیک و شرایط آب و هوایی تغییراتی کرده و برای بحث درباره واژه " اصالت زبان " باید تعاریفی منطبق با جامعه شناسی و روانشانسی و جغرافیای هر منطقه ارائه داد.

هنوز از جزئیات خوراکی های مراکش ننوشته ام که در نوشته بعد قصد دارم به آن بپردازم.

برچسب‌ها: , ,