پژمانبلاگ
سه‌شنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۶
سه فیلم
قطعاً دیگر اصلاً تعجب نمی کنید که یک مدت کرکره این وبلاگ پایین باشد و یک دفعه مطلبی سر در بیاورد. قبلاً راجع به این نوشتن ها و ننوشتن ها زیاد نوشته ام دیگر بی خیال می شویم...

مدتی است در خانه به دیدن سریال “Lost” مشغولیم و این باعث شده کمتر دی وی دی فیلمی را کرایه کنم و ببینم و از این نظر کمی از بازار فیلم عقب افتاده ام از طرفی صنعت تلویزیون آمریکا خیلی کنجاوم کرده و تصمیم گرفته ام چند سریال پربیننده را ببینم.
به همین خاطر آخرین فیلمهایی که دیده ام در سینما بوده اند و از آن جمله اند فیلمهای زیر:

Charlie Wilson’s War
جنگ چارلی ویلسون ساخته برادران کوئن درباره قسمتی از زندگی واقعی یکی از نمایندگان کنگره آمریکاست که در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، از نفوذش برای کمک به مجاهدین افغان برای جنگ با شوروی استفاده می کند.
هر چند که معمولاً به صداقت اینطور فیلمها نمی توانم اعتماد کنم ولی فرم روایی جذاب و طنز آشکار فیلم، باعث شد که از دیدن فیلم لذت ببرم. ترکیب تام هنکس ( با نقشی متفاوت با چیزی که همیشه از او دیده ایم )، جولیا رابرتز و فیلیپ سیمور هافمن از آنجایی که همه کارشان را خوب بلدند ، خوب از آب درآمده ولی این فیلیپ سیمور هافمن جانور جدید دنیای بازیگری آمریکاست، اولین سکانسی که در این فیلم به معرفی اش می پردازد آنقدر برایم کوبنده بود که تا چند دقیقه در سینما شوکه بودم که این آدم چطور توانسته اینقدر تمام جزئیات صورت و صدایش را تغییر دهد و این نقش را بیافریند.

No Country for Old Men
قبل از فیلم آنقدر راجع به آن شنیده بودم که سطح انتظارم خیلی از فیلم بالا رفته بود و در نهایت، کمتر از چیزی بود که انتظار داشتم ببینم ولی با این حال فیلمی است که باید دید و می شود از دیدنش لذت برد به شرطی که با دید یک فیلم اکشن به تماشایش ننشینیم. فیلم لایه های زیرینی دارد که با بار اول دیدن شاید خیلی مشهود نباشند. الان حافظه ام یاری نمی کند ولی آنطور که یادم است فیلم " فارگو " همین برادران کوئن را بیشتر دوست داشتم ولی باید آنرا با دید امروز ببینم و بتوانم کنار هم قضاوتشان کنم. این فیلم از آن دسته فیلمهایی است که بدون دردسر قابل نمایش در سینماهای ایران هست و احتیاجی به سانسور هم ندارد – شاید هم تا به حال نمایش داده اند - . نوشته مفصل تری در کاغذ دیجیتال در این باره نوشته ام که می توانید اینجا بخوانید.

The Kite Runner
فیلم بادبادک باز که بر اساس رمان معروف نویسنده افغان خالد حسینی ساخته شده، اگر چه از نظر سینمایی کار فوق العاده ای نیست ولی به خاطر جذابیت و تنوعی که خود داستان خالد حسینی دارد، دیدنی و تاثیر گذار است به خصوص برای ما ایرانی ها که زبان فیلم را بی واسطه می فهمیم.
داستان فیلم از روایت زندگی دو کودک همبازی و رفیق در افغانستان ِ آباد دهه هفتاد شروع می شود و ضمن مروری به اتفاقات سیاسی و اجتماعی ای که در این سه دهه برای مردم افغانستان افتاده است، محوریت داستان را با دنبال کردن زندگی یکی از آن دو کودک حفظ می کند و تا به امروز ادامه می دهد. بیشتر زبان فیلم فارسی است و همایون ارشادی در نقش دوم فیلم ظاهر شده که این دو عامل باعث شده که فیلم برای ایرانیها جذابیتی دو چندان داشته باشد.
از مارک فورستر کارگردان این فیلم قبلاً “Finding Neverland” و "Stranger than Fiction" را دیده ایم.

دو لینک زیر از کاغذ دیجیتال نیز شاید برایتان خواندنی باشد:
مطالب پراکنده گردآوری شده درباره فیلم
گزارش حضور این فیلم در اختتامیه جشنواره فیلم دوبی

برچسب‌ها: