پژمانبلاگ
چهارشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۸
چند فیلم برای دیدن:

Das Leben der Anderen

فیلم آلمانی "زندگی دیگران" محصول سال 2006 که در همان سال جوایز بسیاری از جمله اسکار بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد.
در آلمان شرقی سال 1984 که زندگی اغلب نویسندگان و روشنفکران، زیر ذره بین دولت آلمان شرقی است و در بیشتر خانه ها دستگاه شنود کار گذاشته شده، یک نمایشنامه نویس مورد اعتماد، از این قانون مستثنی است ولی بنا به دلایلی سرویس امنیتی آلمان شرقی موسوم به استاسی، تصمیم به شنود زندگی او می گیرد. مسئول تیم شنود و مراقبت از او، پس از مدتی مشاهده زندگی شخصی این نویسنده، تحت تاثیر فضای زندگی و افکار او قرار می گیرد و ...
فیلم با تکیه بر تصویر و پرهیز از دیالوگهای بی مورد، خط بسیار روان و جذابی دارد و بارها در طول فیلم تماشاگر را غافلگیر می کند و تا آخرین صحنه فیلم، چیزی برای تحت تاثیر قرار دادن بیننده در چنته دارد.
دی وی دی "زندگی دیگران" با ترجمه "The lives of Others" جدیداً وارد بازار امارات شده و برای خرید و کرایه کردن موجود است.


Revolutionary Road

سام مندس، کارگردان فیلمهای ماندگاری چون "زیبایی آمریکایی" و "جاده ای به سوی تباهی" این بار نیز مانند زیبایی آمریکایی سراغ موضوعی رفته که به دغدغه اصلی انسان، روزمرگی، می پردازد. فیلم بر اساس رمانی قدیمی به همین نام ساخته شده و زندگی زن و شوهری در دهه پنجاه را روایت می کند که با داشتن دو فرزند، زندگی آرام و یکنواختی را می گذرانند. تا جایی که زن خانواده پیشنهاد تغییر در زندگی و مهاجرت به پاریس را عنوان می کند. از این به بعد لایه های مختلف آدمهای یک خانواده و اطرافیانشان یکی پس از دیگری عریان می شود و هر چه به پایان فیلم نزدیک می شویم دریچه ای درونی تر به روابط انسانی برای تماشاگر گشوده می شود و در نهایت پس از پایان فیلم، بیننده است و یک مشت سوال که برای جواب دادن به آنها باید زندگی را کاوید.
بر خلاف زیبایی آمریکایی که محوریت داستان با یک مرد بود، در "جاده رولوشنری" یک زن داستان را هدایت می کند و انصافاً کیت وینسلت خوب از عهده اش برآمده است. صحنه هایی در فیلم هست که نشان از شناخت کارگردان از شخصیت زن در داستان دارد و البته اینکه کیت وینسلت در زندگی واقعی همسر کارگردان است خودش کمک بزرگی به شناخت ریزه کاری های شخصیت اصلی داستان کرده است.
زوج دی کاپریو و وینسلت هم پس از یازده سال که از هم بازیگری آنان در تایتانیک می گذرد، خوب از آب درآمده.
دیدن فیلم را برای آنها که حتی یکبار به فکر فرار از گرداب روزمرگی افتاده اند، توصیه می کنم. ولی این را هم می گویم که سرعت فیلم باز به نسبت زیبایی آمریکایی کمی کند است و شاید یکی از پارمترهایی که باعث شده کمی مهجور بماند هم همین باشد.

Doubt
ِ
"شَک" یکی از تئاتری ترین فیلمهای سال 2008 است. کارگردان آن کارگردان تئاتر است و نمایشنامه شک را هم خودش نوشته و بعد آنرا به فیلم نامه برگردانده است. نمایشنامه شک جایزه پولیتزر سال 2005 و چند جایزه مهم ادبی دیگر برده است ولی اینها باعث نمی شود که فیلمش هم خوب از آب در بیاید.
خب قطعاً فیلمی که فیلیپ سیمور هافمن و مریل استریپ در آن هم بازی باشند را باید دید و قطعاً نمی تواند از استانداردهای این دو بازیگر پائین تر باشد.
"شک" داستان یک شک است که تا انتها به یقین تبدیل نمی شود و فضای معلق آن در تمام فیلم شناور است. یک راهبه و مدیر یک دیر مذهبی(مریل استریپ) به کشیش دیر(فیلیپ سیمور هافمن) مشکوک می شود که از یکی از دانش آموزان پسر سیاه پوست سوء استفاده می کند. همین. این تمام ماجرا است و چیزی که در فیلم شاهد آن هستیم گفتگوهایی با موضوع مذهب و انسان و شک است که آنقدر متنوع نوشته شده که زمان یکصد دقیقه ای فیلم را بسیار کوتاه تر جلوه می دهد.
از آنجا که فیلم کاملاً وابسته به دیالوگ است، پارمترهای سینمایی، کمتر در فیلم غالب می شوند و صحنه ها هم بسیار تئاتری هستند و البته که به همین خاطر میزانسن ها بسیار خوب هستند.
بازی ها هم همگی بدون استثنا خوب هستند و در کل مجموعه ای از آب درآمده که می توانم بگویم دوستش داشتم و شاید پس از سالیانی باز هوس دیدنش به سرم بزند.


... و برای ندیدن:

Nights in Rodanthe

یک عاشقانه حوصله سر بر. اگر قرار باشد فیلمی درباره عشق در میان سالگی ببینم، ترجیح می دهم چیزی شبیه پلهای مدیسن کانتی باشد تا این فیلم آبگوشتی که همه چیزش کلیشه خالص بود، حتی صحنه های معاشقه اش که آدم را یاد دهه هشتاد می اندازد.

Bella

انتظارم خیلی بیشتر از این بود. باز هم یک عاشقانه با تم مکزیکی که در طول یک روز در نیویورک می گذرد. تبلیغش خیلی اغوا کننده است: "داستانی عاشقانه و واقعی که نشان می دهد چگونه یک روز، زندگی سه نفر را برای همیشه تغییر می دهد". داستان شاید کمی جالب باشد ولی فیلم کند و خسته کننده و پر از صحنه های اضافی است. وقتتان را تلفش نکنید.


برچسب‌ها: