پژمانبلاگ
سه‌شنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۶
فستیوال هنر ایرانیان در شارجه: پس نوشت
اینکه از فستیوال هنر ایرانیان در شارجه دیگر چیزی ننوشتم دلیلش این نبود که نمایشگاه را نرفته باشم ، بلکه دلیلش سطح بسیار پایین نمایشگاه و یک کار بدون تنوع و پر از اشتباه در برنامه ریزی بود.

قسمت نقاشی بهترین قسمت نمایشگاه بود، به سطح کارها کاری ندارم و سوادم هم اجازه نقد نقاشی نمی دهد ولی حداقل خوبی اش تنوع در تعداد نقاشان بود که سالن گالری را متنوع کرده بود.

در بخش عکاسی فقط دو عکاس شرکت کرده بودند. یکی شان کلاً عکسهایی را که سر صحنه فیلم برداری یک کلیپ در چهارسال پیش با طراحی صحنه و لباس و دکور آن کلیپ گرفته بود، به عنوان عکسهای شخصی به معرض نمایش گذاشت و تلویزیون دبی هم با او مصاحبه کرد و یک کلمه نگفت که این عکسها با ایده و امکانات یک مجموعه دیگری گرفته شده و من فقط عکاس آن بودم. مثل اینکه یک عکاس فیلم بیاید و عکسهای یک فیلم را به اسم شخصی به معرض نمایش و فروش بگذارد اسمی هم از تهیه کننده و کارگردان نیاورد که این به نظر من خیلی با از دیوار مردم بالا رفتن فرقی ندارد. از شانس ایشان یکی از همراهان من از دست اندر کاران همین کلیپ بود.
عکاس دیگر هم فقط یک ایده را اجرا کرده بود و آنهم عکس گرفتن از کارتهای شناسایی و شناسنامه در یک تشت پر از آب بود که روی آن را کف پوشانده باشد. حدود بیست عکس با همین ایده در حالتهای مختلف به دیوار آویزان بود وکاری بود در حد یک کار کارگاهی دانشجوی سال دوم عکاسی.

من که روز اول برای تماشای فیلم مانیا اکبری رفته بودم، گفتند امروز عروس آتش را نشان می دهیم و نمایش این فیلم را با آن جا به جا کرده ایم. آنقدر که فهمیده ام یک بار دیگر هم این اتفاق جا به جایی نمایش فیلم افتاده. اصلاً هم مهم نیست که کسی از این سر شهر تا آن سر شهر برای دیدن فیلمی که در ایران به زحمت می شود دید، به این مجموعه بیاید و نتواند آنرا ببیند چون کارگردان فیلم هنوز به دبی نرسیده.

از کارگاه های آموزشی شان هم آنقدر که می دانم یکی از کارگاه ها به دلیل تعداد کم شرکت کننده لغو شد بقیه را خبر ندارم.
اینها اشکالاتی بود که مربوط به گروه ایرانی برگزار کننده می شد. مشکل تبلیغات ضعیف و فضای نامناسب مربوط به مسئولین شارجه بود که خود گروه ایرانی از آن شکایت داشتند.

بعد از چنین اتفاقاتی بیشتر از پیش به این نتیجه می رسم که ایرانی ها در انجام کار گروهی مشکلات بنیادینی دارند که در خوشبینانه ترین حالت یک قرنی کار دارد تا به انجام برسد. باور کنید من آدم خوش بینی هستم ولی هر چه با خوش بینی به این موضوع نگاه می کنم نا امید تر می شوم. اگر نمونه های موفقی از کار گروهی می شناسید برایم بنویسید تا نظرم را تعدیل کنم. دوست دارم مثبت فکر کنم.
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
salam, dast be ghalame jazzabi dari, naghd o tahlihat ham kheyli az jaygahe bighezavati va bedoone khodnamaie va gharaz varzi hast. baram ajibe ke chera comment barat nemizaran... shayad vaghtesh hast ke kami webloget ro bishtar beshnasooni, heyfe ke kam khanandeh dashteh bashi

Anonymous ناشناس said...
javabeh Anonymouse
javab nazashtaaan daliil bar mokhatabeh kam dashtaan niiist.kheyli haa mikhoonaan, vali hesseh comment nisst