پژمانبلاگ
پنجشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۶
Berlin 6
در برلین به چند جای دیگر شهر سر زدیم که همه جاهایی هستند که تمام توریست ها آنها را می بینند. توضیحات کاملتر را راجع به جاهای دیدنی ای که رفتیم، در وبلاگ نیکی می توانید ببینید. فقط توصیه من این است که اگر حوصله بالا رفتن از 261 پله کلیسای جامع برلین را دارید، حتماً برلین 360 درجه را از بالای گنبد کلیسا تماشا کنید.
چند نکته پراکنده از برلین:

شهر برلین تمیز و امن به نظرم رسید.
ایستگاه های مترو با وجود کهنگی هیچ احساس کثیفی به من نداد، کهنگی اش جزو شخصیت ایستگاه شده بود.
مردم برلین مودب و بی آزار و بدون استرس بودند.
سرعت راه رفتن مردم خیلی معتدل است برعکس شهرهای صنعتی و تجاری که همه در حال دویدن اند.
غیر از یکبار، همیشه در مترو جای نشستن بود.
در برلین توریست زیاد دیدیم و ارتباط توریست ها و شهروندان هم یک همزیستی مسالمت آمیز است و به نظرم رسید معمولاً تا جایی که مجبور نباشند کاری به کار هم ندارند.
باز به نظر من، مردم کمی درون گرا هستند، ارتباط را به سختی برقرار می کنند ولی وقتی نخ رابطه را وصل کردی می توانی به استحکام آن مطمئن باشی.
یهودی ها ، ترک ها و چینی ها در محله هایی متمرکز شده اند که هر کدام از این قسمتها مغازه ها و رستورانهای متفاوتی بنا به نیاز همان منطقه دارند.
من قیافه غیر متعارف و عجیب غریب که نامتناسب با عرف عمومی باشد ندیدم.
تقریباً تمام دیوارهای برلین پر از نوشته های درشت و نقاشی بود.
در یک مرکز خرید که راه رفتم ، کافه ها و رستورانهایش بیشتر از مغازه ها به چشمم آمد.
در هر محله که راه بروی پر از کافه ها و رستورانهای دنج و خیلی باحال است که میزهای کم نورشان رهگذران را به سوی خود می خوانند.
ما ترجیح دادیم به جای دیدن موزه های بی شمار برلین، در خود شهر گردش کنیم ولی موزه های بسیار با ارزشی در برلین هست که آنهایی که اهل موزه هستند خوراک دو سه روزشان را در برلین پیدا خواهند کرد.
از نظر اتفاقات فرهنگی مثل کنسرت و نمایشگاه و تئاتر برلین چیزی کم ندارد به خصوص اگر با زبان و ادبیات آلمانی آشنا باشید.
بعد از ساعت هشت شب خیابانها تا حد مرگ خلوت می شوند.

قبل از اینکه آلمان را ببینم از زبان آلمانی خوشم نمی آمد ولی وقتی در فضای شنیداری زبان آلمانی قرار گرفتم، زبان تمیز و خوش لحنی به نظرم رسید به خصوص که ادای کلماتشان خیلی کامل است و حروف را نمی خورند. قبلاً نسبت به فرانسه و عربی هم همین احساس را داشتم که حالا از هر دو خوشم می آید، این البته به خاطر بی سوادی خودم و برداشت سطحی ای است که از این زبان ها داشتم، وگر نه هر زبانی برای خودش زیبا ، شیرین و کامل است.

کلاً می توانم بگویم برلین یک شهر زیبا و سر راست است. دوست داشتم فرصتی بود که شهرهای شلوغ تر آلمان مثل فرانکفورت یا مونیخ را ببینم، برلین آرام تر از چیزی بود که انتظارش را داشتم ولی جایی است که دلم برایش تنگ خواهد شد.

برچسب‌ها:

1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
بهارتان پیروز
...سال پر بار و پر کاری
...با تصاویری از دشت ارجان