پژمانبلاگ
یکشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۵
Berlin 1
از زمان ترک خانه خودمان در دبی تا هتل محل اقامت در برلین5/14 ساعت طول کشید که گوشه هایی از این مدت اینگونه گذشت:

پرواز قطر ایرویز را به این علت انتخاب کردیم که تنها خط هوایی بود که از دبی، هم به برلین و هم به پاریس پرواز داشت و این امکان را برایمان فراهم می کرد که پرواز رفت را به برلین و پرواز برگشت را از پاریس بگیریم. از دبی تا دوحه یک ساعت، دو ساعت انتظار در فرودگاه دوحه و شش ساعت پرواز از دوحه تا برلین کل زمان رسمی سفر بود، بقیه اش هم به چک پاسپورت ها و انتظارهای اضافی در هواپیما و گرفتن تاکسی و این چیزها گذشت.

فرودگاه برلین بزرگ ولی کهنه است. مامور چک پاسپورت خیلی با ادب و خونسردی حسابی سوال پیچم کرد. کجا می مانید؟ چند وقت در اروپا هستید؟خرجتان را از کجا تامین می کنید؟ شغلتان در دبی چیست؟… در نهایت راضی می شود مهر ورود را بزند.

راننده تاکسی مردی چاق با ته ریش سفید است و پیرهن و کاپشن سیاه پوشیده و کلاه تنیس سرش است و عینک با فریم مستطیل کوچک سیاه دارد، یک کلمه هم انگلیسی بلد نیست از روی نقشه مقصد را نشان می دهیم و سوار می شویم. رادیو روی کانال جاز روشن است و صدای پیانوی آرام جاز اولین موسیقی متن شهر برای من شد. راننده از فرودگاه تا هتل یک کلمه هم حرف نمی زند، فقط هر چند ثانیه صدای نوچ نوچی ناشی از تمیز کردن دندانها، از داخل دهانش در می آید. خیابان تازه تاریک شده و خلوت است. شنیده ام شبهای آلمان خیلی سوت و کور است، غیر از این هم به نظر نمی آید ولی فعلاً محو معماری و خیابان کشی هستم، آدم ها باشند برای بعد. یک ربعی در راه هستیم. اتاق و حمامش تمیز اند همین کافی است که فقط به خواب فکر کنم… این از روز اول.

برچسب‌ها:

3 Comments:
Anonymous ناشناس said...
منتظر بقیه گزارش سفرت هستم پسرم.....خوش باشین

Anonymous ناشناس said...
واقعا که تمیزی از همه چی مهمتره.


امیدوارم حسابی از سفرتون لذت ببرید و یه کمی هم عکس های مناظر رو به ما هم نشون بدید پلیز.

Anonymous ناشناس said...
خوش به حالتووووووووون.شبهای شنبه فقط مردم بیرونن.بقیه شبهای هفته خیابونهای آلمان سوت کوره
من اوونجا که بودم ،از فرط فضولی از خوابم میزدم به همه جا سر میزدم