پژمانبلاگ
جمعه، آبان ۱۱، ۱۳۸۶
چند روز پیش وقتی از دویدن شبانه برگشتم، دیدم آب خانه به طور کامل قطع شده، با همان حالت خسته و عرق کرده رفتم به سرایدارهندی ساختمان گفتم، آقا آب آپارتمان ما قطع شده، این سرایدار ما مال دهات های جنوب هند است و فقط هندی و عربی بلد است ( آنجا همه مسلمانها برای خواندن قرآن عربی را یاد می گیرند ) و انگلیسی را به زور حرف می زند، خلاصه با بدبختی حالیش کردم که بیا ببین چه کار می توانی بکنی آمد یک نگاهی کرد و گفت صبح زنگ بزنید به سرویس سنتر ساختمان بیایند برایتان درست کنند، گفتم عزیز جان، قطعی آب یک کار اورژانسی است من که نمی تونم تا صبح صبر کنم، گفت من هم الان کاری از دستم بر نمی آید.
بعد فهمیدم مشکل به خاطر پمپ آب طبقات بالاست و طبقه ما کلاً آب ندارد ولی تنها کسی که اعتراض کرده بود من بودم، بقیه یا خواب بودند یا فکر کرده بودند موقت است و درست می شود، حالا من داشتم له له می زدم برای یک دوش که بروم زیرش ، با آن لباسهای خیس عرق اصلاً نمی توانستم جایی بنشینم. ضمن جر و بحث با سرایدار گفتم من این چیزها حالیم نیست که آب الان نیست، یا زنگ بزن یک جایی که اورژانسی بیاد آب خانه رو وصل کنه یا میام خونه خودت حموم! او هم گفت باشه بیا.
من هم نه گذاشتم نه برداشتم، آمدم بالا حوله و لباس تمیز برداشتم و چند دقیقه بعد زنگ آپارتمان سرایدار را زدم، من را که با حوله و وسایل دید کمی جا خورد ولی دیگه چاره ای نداشت...
5 Comments:
Anonymous ناشناس said...
سلام
با ارزوي موفقيت
يكي از تجربياتي كه من داشتم اين است كه هيچ حركتي مثل بالا رفتن از پله باسن را كوچك نميكند(ببخشيد اسمشه ديگه چيكار كنم؟) فقط اشكال ان اين است كه موقع پايين امدن به پا خيلي فشار وارد ميشود وممكن است صدمه ببيند و دويدن در هواي گرم باعث تحيلل اب بدن ميشود و وزن بصورت كاذب كاهش مي يابد ولي خب گرما خودش باعث سوختن چربي ميشود
اميدوارم شاد باشيد و گرفتار حكيم و حاكم نشويد

Anonymous ناشناس said...
سلام پژمان جان
امروز خیلی اتفاقی به بلاگت برخوردم و نشستم سیر تا پیاز همه رو خوندم. نوشته هات جالبن منم یه جوون 23 ساله هستم که خدا زدپس سرم و دو ماهه که اومدم شارجه. اما هنوز نتونستم کار پیدا کنم و چند وقت دبگه هم نوبت چنج ویزا میشه و از این دردسرا!موندم خودمم.نه راه پس دارم نه پیش
دعاکن شاید ما هم موندنی شدیم اونوقت یهرغیب بلاگ نویس پیدا میکنی
موفق باشی
مهرداد

Anonymous ناشناس said...
سلام
این خصوصیت همیشگیه پژمان این سبکی و راحتیش ...
دلم براتون تنگ شده

Anonymous ناشناس said...
پژمان من واقعا به این راحتیت هم تبریک میگم هم حسودیم میشه ! من بودم میشستم گریه و زاری به هرکی دم دستم بود بدو بیراه میگفتم -:)

Anonymous ناشناس said...
چطوری تونستی بری خونه ی واچمن حمام!احیانا فکر نکردی حمامش کثیف باشه؟!
:-o