پژمانبلاگ
چهارشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۶
نگاه مسافران ایرانی به دوبی یا آنها که دوبی را ندیده اند ولی راجع به آن زیاد شنیده اند، عموماً به سه دسته تقسیم می شود.

اول آنها که از همه چیز دوبی تعریف می کنند و اگر هم نکته ای انتقادی ببینند یا بشنوند نمی پذیرند، چون یا فامیلشان اینجاست ، یا خودشان می خواهند بیایند، یا خیلی از ایران خسته شده اند. بعضی هایشان آنقدر دنیایشان کوچک است که بی حجابی و سرو مشروب و رفتن به دیسکو را نهایت آزادی می دانند و تمام معیارهایشان به این چیزها و شاخه هایش محدود می شود. برای اینها اگر از کاستی های دوبی بگویی می گویند:" داره راست راست تو همین دوبی راه میره و پول درمیاره و راحت زندگی شو می کنه ، ایراد هم ازشون می گیره، خیلی ناراحتی برگرد کشورت جای چهار نفر دیگه رو هم تنگ نکن. "

دوم آنها که از در و دیوار دوبی ایراد می گیرند و هنوز عربها را ملخ خور و سوسمارخور صدا می زنند و هر موفقیتی که دوبی به دست آورده را از صدقه سری ایران و ایرانی ها می دانند، مدام از آب و هوای بد اینجا و اینکه دوبی هیچ وقت هیچی نداشته و هنوز هم هیچی ندارد برایت صحبت می کنند. برای اینها اگر از خوبی های دوبی بگویی می گویند: " معلومه دیگه، تو اگه اینو نگی کی بگه، همین شما هستید که دارید پول تو جیب این عربها می ریزید، مملکتتون رو ول کردین اومدین اینجا بی خیال همه چیز فقط پول درمیارین خوش می گذرونید و مملکت اینا رو آباد می کنید، غیر از این هم انتظاری ازتون نمیره."

این دو گروه که اکثریت را هم تشکیل می دهند- و بسیاری از دوستان و عزیزان خودم هم در همین دو گروه قرار دارند – در امور روزانه زندگی هم معمولاً یک بُعد داستان را می بینند و به سختی می توانند دیوارهای قضاوتشان را بشکنند، به هزاران دلیل دیوارهایشان را بلند ساخته اند و عبور از آن مشکل شده. من معمولاً در مواجهه با این دو گروه، منفعلانه و خنثی، شنونده می شوم چون می دانم در یک بحث یکی دو ساعته یا یکی دو روزه نتیجه ای حاصل نمی شود، پس به تائید آن قسمت از حرفها که خودم هم آنها را قبول دارم بسنده می کنم و بحث بر سر بخشهایی که با آن مخالفم را به زمانی موکول می کنم که طرف مقابل خیلی مایل به گفتگو باشد.

نوع سوم نگاه ، نگاهی واقع بینانه و بدون پیش داوری است، دیدن زشتی ها و زیبایی ها با هم و کنار هم و شناخت شخصیت کلی یک شهر که از این تکه های سیاه و سفید تشکیل شده. این نگاهی است که خودم سعی دارم دور برم را آنطور ببینم. هر شهر مجموعه ای از این محلات و آدمهای مختلف است که قضاوت کردن کل شهر، از روی هر کدام از آنها آدم را به گمراهی می اندازد. خاک سفید و نیاوران هر دو جزئی از تهران هستند ولی هیچکدام "تهران" نیستند. من سعی می کنم وارد هر شهر جدیدی که می شوم ، همه نقاطش را و همه قشر آدمهایش را ببینم تا با برآیند دیده هایم، شهر را بشناسم.
نگاهی که در این وبلاگ به دوبی وجود دارد نگاه من است، هر چه بیشتر بتوانم از بالای دیوارهایم به آن نگاه کنم، واقعی تر منتقلش خواهم کرد و تلاشم هم این است که اطلاعاتم نزدیک به واقعیت و بدون بزرگ نمایی باشد هر چند که بالاخره من هم آدمم و امکان قضاوت صد در صد بی طرفانه در انسان وجود ندارد.

این مطلب را بعد از خواندن کامنت دوست ناشناسی در پست قبلی که نوشته بود" دوبی واقعی همین است " شروع به نوشتن کردم. به عنوان کسی که نزدیک چهار سال است اینجا زندگی می کنم، باید با این حرف مخالفت کنم. دوبی واقعی مجموعه ای است از آدمهای احمق و باهوش، فقیر و غنی، تمیز و کثیف، تجملی و ساده و مجموعه ای است از معماری قدیمی و مدرن و پست مدرن، مجموعه ای است از هوای بسیار گرم و بسیار بهاری و ...
مثل تمام شهرهای بزرگ توسعه یافته و درحال توسعه ، اینجا هم برای هر سلیقه ای چیزی وجود دارد که سرش را به آن گرم و خودش را به آن دلخوش کند، فقط باید دلخوشی هایت را پیدا کنی. فقط کافی است تک بُعدی نبینیم. دوبی هم مثل همه جا ، چیزهای آزار دهنده دارد ، می شود و آنها را شناخت و از آنها دوری کرد.

حدس می زدم پست قبل با اقبال روبرو شود، چون این روزها هر تیتری که ضعف سیستم مدیریتی امارات را نشان دهد، بلند فریاد زده می شود و مثل این است که دلمان خنک می شود و چیزی ته دلمان می گوید: " بیا ، این هم از دوبی دوبی که میگن ". تیترهایی مثل " گرانی در دوبی بیداد می کند " یا " بازار سهام دوبی سقوط کرد " از تیترهای مورد علاقه روزنامه های وطنی خودمان است. بله تمام این اخبار و چیزهایی که من در وبلاگ به عنوان انتقاد از سیستم اقتصادی یا اجتماعی می نویسم درست است ولی آنجا که فقط این اخبار را منتقل کنیم، به بیراهه رفته ایم.

از اینکه پست قبل را مورد توجه قرار دادید ممنون، اگر از آن لذت هم بردید خوشحالم ، قصد من ارائه تصویری واقعی از اینجاست و این هم جزئی از واقعیت اینجاست ولی تمام آن نیست. این را بیشتر برای عده زیادی می نویسم که به خاطر لینک بالاترین - که من خودم امروز فهمیدم لینک مطلب به بالاترین رفته - شاید اولین بارشان است گذرشان به این وبلاگ افتاده. می خواهم بگویم نه من و نه دوبی را نمی توانید از این پست قضاوت کنید.

ببخشید که پست طولانی شد، نمی توانستم تقسیمش کنم.

در ضمن احتمال دارد تا حدود ده روز دیگر پستی نگذارم یا پستهای کوتاه و بی خاصیت بگذارم ولی در عوض بعد از آن با یک سفرنامه کوتاه باز خواهم گشت.

عزت زیاد...

برچسب‌ها:

5 Comments:
Anonymous ناشناس said...
پژمان عزیز،
همینطوراست که گفته ای واقعیت ها بیشترخاکستری هستند نه سیاه سیاه یا سفید سفید
من بیشترازچهارده سال دردوبی زندگی کرده ام ویادداشت های زیادی درموردآن جا نوشته ام.
اگردوست داشتی در جعبه ی جستجوی وبلاگ من کلمه ی دوبی را تایپ کن وآن هارا بخوان
موفق باشی

Anonymous ناشناس said...
salam
negaheton besyar monsefane hast,,inja dar europe ham hamin 3 daste adam hastan,,daghighan ba hamin tafakkorat,mikhastam azatoon beporsam shakhsan farhang e kar,farhang e zendegi va ravabete ejtemayi e kodoom taraf ro bishtar mipasandid,,emarat ya europe,
mamnoonam

Anonymous ناشناس said...
salam
negaheton besyar monsefane hast,,inja dar europe ham hamin 3 daste adam hastan,,daghighan ba hamin tafakkorat,mikhastam azatoon beporsam shakhsan farhang e kar,farhang e zendegi va ravabete ejtemayi e kodoom taraf ro bishtar mipasandid,,emarat ya europe,
mamnoonam

Anonymous ناشناس said...
to: tata
javabe soalet dar har se mored az nazare man , Europe.

Anonymous ناشناس said...
سلام
واقعا میشه تو دوبی راست راست راه رفت و پول در اورد؟ که منم بیام!
من فکر می کنم که ایران بهترین کشور دنیا برای پول در اوردن است و دوبی بهترین جا برای خرج کردن!