پژمانبلاگ
یکشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۶
ناشناسی که کامنت انتقاد آمیز می نویسد، معلوم است که حوصله یا توان بحث ندارد که اگر داشت حداقل ایمیل میزد که بشود راجع به مسئله مورد انتقاد بحث کرد، ولی با این حال باز هم کامنتش برایم ارزشمند است. ناشناسی که تعریف می کند و نامش را نمی نویسد احتمالاً معذوریتهای دیگری دارد که نمی توان با قطعیت درباره اش نظر داد، البته که هر کس از تعریف خوشحال می شود ولی خطر خود بزرگ بینی را هم زیاد می کند. با تشکر بسیار از دوست ناشناسی که در مطلب قبلی کامنت محبت آمیز نوشتند از ایشان خواهش میکنم سعی کنند جنبه های منفی نوشته ها را هم یادآوری کنند تا اگر قابل اصلاح بود، اصلاحش کنم البته با ذکر نام.

اینکه دوست ناشناسی گفت از لهجه انگلیسی خوشم نمی آید مرا یاد این انداخت که من هم قبل از اینکه به دبی بیایم اصلاً از لهجه انگلیسی خوشم نمی آمد تا آنجا که اگر می فهمیدم در کلاس زبانی سیستم تدریس انگلیسی است در آن شرکت نمی کردم و فقط کانون زبان را به خاطر سیستم و لهجه آمریکایی قبول داشتم.

در دبی عموم رسانه های صوتی تصویری دست گروه های انگلیسی و بعضاً استرالیایی است و به ندرت در رادیو یا تلویزیون انگلیسی زبان لهجه امریکایی می شنوی – توجه داشته باشید که کشور انگلستان در امارات دو سفارت خانه و دو سفیر دارد یکی در ابوظبی و یکی در دبی ، در حالی که تمام کشورهای دیگر فقط کنسولگری شان در دبی است – طبیعی بود که از نظر شنیداری مجبور بودم با این لهجه کنار بیایم. بعد از حدود یکسال گوش کردن به رادیو های انگلیسی زبان و همزمان دیدن برنامه های شبکه خبری نقاط اختلافشان برایم پررنگ تر شد و توجهم به دایره لغات انگلیسی ها جلب شد. اوایل با اینکه انگلیسی می دانستم، چهل پنجاه درصد اخبار رادیو را می فهمیدم ولی کم کم تفکیک لغات با تلفظ انگلیسی برایم راحت شد و الان به بالای نود و پنج درصد رسیده اگر هم چیزی را نفهمم دیکته اش را متوجه می شوم و در دیکشنری پیدایش می کنم.

بریتیش ها از دایره لغات بزرگتر و کاملتری نسبت به آمریکایی ها استفاده می کنند، آمریکایی ها گویا کمی تنبلی می کنند و دم دست ترین کلمه را برای بیان منظورشان استفاده می کنند ولی انگلیسی ها بر اساس سطح سوادشان به طور خودکار مناسب ترین کلمه را استفاده می کنند حتی اگر گوشه پرتی از دیکشنری افتاده باشد. البته متاسفانه مجریان بی سواد در رادیو تلویزیون دبی زیادند که فقط به خاطر اینکه زبان مادری شان انگلیسی است استخدام شده اند و کاملاً معلوم است که سطح فرهنگی و سواد اجتماعی شان آنقدر پایین است که در خود بریتانیا کاری گیرشان نمی آمده البته این مربوط به بعضی هایشان است.
از طرفی لحن آمریکایی ها را هنوز بیشتر می پسندم چون به اصطلاح " کول " تر است. لحن انگلیسی سریع در چارچوب قرارت می دهد و برای شنیدن شق و رقت می کند ولی لحن آمریکایی دستی به شانه ات می زند و بی خیالت می کند.

این مقایسه ها کاملاً تجربی و حسی و بدون هیچ آگاهی علمی از آواشناسی است. تجربه ای که فقط با شنیدن به دستم آمده و ممکن است بعداً با قرار گرفتن در فضایی متفاوت تغییر کند، اگر کسی منبعی علمی در این زمینه سراغ داشت خوشحال می شوم راجع به آن بیشتر بدانم.

راستی آخرش می خواستم بگویم دیگر آنقدر از لهجه انگلیسی بدم نمی آید چون دور و برم را پر کرده و دارم با آن زندگی می کنم.

...
7 Comments:
Anonymous ناشناس said...
سلام آقاي پژمان
من نفر ناشناس دوم بودم، تنها دليل ناشناسي هم اين بود كه نمي خواستم كسي فكر كنه چاپلوسي ميكنم به همين دليل ترجيح دادم كه ناشناس بنويسم .
اون نظر صادقانه و بدون ترديد من بود و هست .

Anonymous ناشناس said...
مهری خانم
ممنون از نظر لطفتون

Anonymous ناشناس said...
من هم ناشناس اول بودم! اسم من علی است 30 ساله و مجردو درهشهد زندگی میکنم و چون شما منو نمی شناسید فکر کردم نوشتن اسمم ضرورتی نداشته باشد. ناشناس می تواند یک دختر 23 ساله باشد و می تواند هم نباشد! تعمدی نداشتم می خواستم به خیال خودم حالی بدهم ! از شما چه پنهان هروقت من کامنت ناشناس ببینم با خودم فکرمی کنم شاید یک دختر 23 ساله بوده است!بااحترام فراوان

Anonymous ناشناس said...
علی جان
همین که اسمت را پای کامنت بنویسی برداشت کوچک و کد مانندی برای نویسنده وبلاگ درست می شود و لحن نوشته ات را با اسمت می شناسد و اگر تکرار شد می داند که این همان علی ای است که آنگونه می نویسد
ممنون که حالی دادی

Anonymous ناشناس said...
من هم همون نازنین که سومین کامنت بود هستم و بودم.
:دی

Blogger مخلوج said...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

Anonymous ناشناس said...
سلام. من (و همسرم) شش ماهی میشود که مشتری دائمی بلاگ شما هستیم، شاید این استمرار به دلیل شرایط نسبتا مشابه ما و کنجکاویی که به زندگی در دبی داریم برمیگردد.
ما فعلا در انگلیس زندگی میکنیم و این مطلبی که نوشته بودید بیشتر تحریکم کرد تا عرض ارادتی کرده باشم.
با آرزوی موفقیت. سهیل