پژمانبلاگ
یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۵
در هفته گذشته چند بار شروع به نوشتن مطلب جدید کردم ولی هیچ کدام برای وبلاگ جور نشد. کمی هم سرما خوردم که دل و دماغ را با خودش برد. به هر حال از آن بیست سی نفری که با پیگیری در هفته گذشته به وبلاگ سر زده اند و چیز جدیدی ندیده اند معذرت خواهی می کنم.

ظهر جمعه مجبور شدم برای کاری به مرکز دبی محل کارم بیایم، اولین بار بود که درست سر ظهر آنجا می آمدم، داشتم در کوچه پس کوچه های خلوت رانندگی می کردم ، نزدیک مسجد که رسیدیم دیدم ماشین جلویی یک دفعه وسط خیابان ایستاد دیگر جلو نرفت، ناگهان دیدم توده های مردم می آیند وسط خیابان سجاده شان را پهن می کنند و مشغول خواندن نماز جماعت جمعه می شوند، هیچ اعتراضی هم نمی توانستی بکنی، تمام خیابانهای منتهی به مسجد در ظرف سی ثانیه بسته شد و از هر کوچه ای که در می رفتی ناگهان یک عده بدون توجه به ماشین، وسط خیابان سجاده شان را پهن می کردند و با عجله شروع به نماز خواندن می کردند.

قبلاً نوشته بودم که برای مسلمانان اینجا دو چیز، خیلی نشانه مسلمانی است، یکی روزه و دیگری نماز جمعه، مسلمانی که این دو فریضه را به جا نمی آورد، در نظر مسلمانان اینجا ، دیندار نیست، برای همین اکثر مسلمانان اینجا از ایرانی ها تعجب می کنند که چرا انجام این دو فریضه بین شان، همه گیر نیست.

این دو هفته آخر سال ایران از نظر کاری کمی سرم شلوغه و ممکنه کمتر بنویسم ولی امیدوارم بتونم برای نوروز یک سفرنامه دیگر داشته باشم. کجاش باشه برای هفته دیگه.
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
HAr ja ke hast be khoshi berid va be salamati bargardidi.

Anonymous ناشناس said...
سعی کن بیشتر بنویسی چون بدون وبلاگ نیکی احساس میکنم ازتون بی خبرم....براتون خیلی خوشحالم.....خوش باشین