پژمانبلاگ
پنجشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۵
کنسرت راجر واترز در دبی 1
دیشب کنسرت به یاد ماندنی راجر واترز در دبی را دیدم و مطمئنم نمی توانم با هیچ نوشته ای احساساتی که هنگام حضور در آنجا داشتم را منتقل کنم. ماجرا آنقدر فراتر از ظرفیتم بوده که چند روز طول می کشد در ذهنم ته نشین شود و بتوانم با آرامش راجع به آن صحبت کنم.

اول کمی از حواشی:

اینطور که به نظر من آمد ، حدود هفتاد درصد جمعیت حاضر ایرانی بودند و تعداد بسیاری از آنها از ایران آمده بودند. اول که وارد شدیم مثل این بود که اومدی کنسرت ابی، چون همه داشتند فارسی حرف می زدند، بعد کم کم که به زمان کنسرت نزدیکتر شدیم، تعداد خارجی ها بیشتر شد که عموماً انگلیسی بودند. عرب و هندی و فلیپینی هم بودند ولی آنقدر کم که به سختی به چشم می آمدند.

هنوز روزنامه های رسمی را از آمار جمعیت نخوانده ام ولی به نظر خودم حدود شش هزار نفر در فضای بازی که برای کنسرت در نظر گرفته شده بود جمع شده بودند و این هم حداکثر ظرفیت آمفی تئاتر رو باز مدیا سیتی بود، نمی دانم چرا در جای بزرگتری برگزار نشد. چون جمعیت کاملاً کیپ تا کیپ ایستاده بودند و احتمالاً اگر فضای بیشتری بود جمعیت بیشتری جمع می شدند.

بعد از مدتها تعداد بسیار زیادی دوست و آشنا در کنسرت دیدم که بیشترشان از ایران آمده بودند و برایم دیدنشان جالب بود. چون اغلب کسانی هستند که وقتی ایران می روم نمی رسم ببینمشان.
یک ماجرا جالب هم پیش آمد که به خاطر ضعف شرکت سازماندهنده کنسرت بود و داستان این بود که دستبندهایی که قرار بود همه دارندگان بلیط به دستشان باشد تا راحت به همه جا رفت و آمد کنند را مدتی بعد از اینکه جمعیت داخل شده بودند پخش کردند و این باعث شد جمعیت زیادی که داخل بودند برای گرفتن دستبندها به باجه های مخصوص این کار حمله کنند و وضعیتی شبیه صف های جشنواره در ایران به وجود آمد و آن میان فحش های ایرانی و خارجی بود که مردم نثار هم می کردند. بعضی از هموطنان هم که منتظر بهانه ای هستند تا با یک کینه تاریخی به عربها فحش بدهند، حسابی از فرصت استفاده کردند دودمان عربها را به باد دادند!!
حواشی کمی زیاد شد. برای همین بقیه مطلب که راجع به خود کنسرت است را در نوشته بعدی می نویسم.
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
بسیار عالی.مهم لذتیه که از کنسرت بردین.وقتی من کنسرت تام جونز رفتم اینجا همین احساس شما رو داشتم.البته میدونم قابل مقایسه اصلا نیستن ولی من خاطرات اساسی با تام جونز دارم.احساستون دقیقا مثل وقتیه که محمد از کنسرت اریک کلپتون اومد ازش پرسیدم چطور بود گفت it was a dream come true.
به نیکی سلام برسونین.

Anonymous ناشناس said...
vaqti kamel neveshti khabar kon ta behesh link bedam