پژمانبلاگ
دوشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۵

بچه که بودم، روزهای عاشورا و تاسوعا هیجان این را داشتم که به تکیه های بازار تهران بروم و با همسن و سال هایمان لابه لای پارچه های سیاه و پشت منبرها و در سوراخ سمبه های " سرا " های بازار تهران بازی کنیم. بعد منتظر می شدیم تا دسته های خسته از سینه زنی دوباره به تکیه برگردند و با شور و حرارت زیاد عزاداری را تمام کنند و بعد هم قیمه... تا سالها، بازار تهران را باز و زنده ندیده بودم و فقط تصویری سیاه پوش از آن در ذهنم بود. ملودی هایی که در نوحه ها استفاده می شد را کاملاً به یاد دارم حتی بعضی از شعرها هیچ وقت ازذهنم پاک نمی شوند.

پنج سال پیش برای عکاسی از مراسم عاشورا( مجموعه شخصی )، دوسال پشت سر هم به بازار تهران رفتم و از نزدیک با چند گروه سینه زنی همراه شدم. چقدر نگاه ها غریبه تر شده بودند. خودنمایی ها بیشتر شده بود. چقدر شورها تصنعی شده بود و عزاداری ها مدرن . چون تغییرات کم کم اتفاق افتاده شاید قابل لمس نباشد. ولی نوحه خوانی با آهنگ تایتانیک کجا و اجرای تعزیه های بدون میکروفن و بلندگو برای صدها نفر کجا.

اینجا در دوبی از مراسم خبری نیست، مگر در محافل خصوصی ولی آنقدر که در تلویزیون ایران می بینم، اغلب نوحه خوانها شورش را در آورده اند از خواندن ملودی هایی که شنونده را فقط یاد خواننده اصلی ایرانی و خارجی اش می اندازد. یادم است سه سال پیش قرار بود کمیته ای برای نظارت بر موسیقی و اشعار عزاداری تشکیل شود، نفهمیدم چه شد ولی مگر می توان برای نوحه خوان هایی که برنامه زنده شان از تلویزیون پخش می شود حد و مرز گذاشت؟ خیلی هایشان هم فرامرزی شده اند و در این ایام در کربلا برنامه اجرا می کنند، که شنیده ام فضای نوحه خوانی عراق را هم تحت تاثیر قرار داده اند و عراقی ها هم سبک های جدیدی در عزاداری پیاده می کنند.

پیشرفت و نو آوری در همه چیز خوب است به شرطی که با خلاقیت همراه باشد نه تقلید. فضای عزاداری محرم در ایران که جزوی از فرهنگ سنتی ایران شده، روز به روز فلسفه های پیدایش اش را کمرنگ تر می بیند و کم کم به فضایی برای تخلیه نیازهای یک جامعه مدرن تبدیل می شود.
هنوز هم می شود در بعضی از روستاها و شهرهای کوچک آداب قدیمی این ایام را دید و به عنوان یک سنت با احترام به آن نگاه کرد. آنجا بیشتر چشمان با ایمان یافت می شود، هنوز.

- عکس بالا یکی از عکسهای آن دو سال است.
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
حق با توست....تازه قدیمترها یک شکوه خاصی داشت..

Anonymous ناشناس said...
نوحه های امروزی از حالت حماسی در اومده،بیشتر مایه های عاشقانه داره:چشم و ابروی ابوالفضل و خوشگلی عباس و چشمهای خمارش
از زمان صفویه همچنان درگیر علم و کتلیم و در طول زمان همواره دچار دگر دیسی میشه