پژمانبلاگ
شنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۵
یلدا بازی با تاخیر
در پاسخ به دعوت جوجه اردک برای یلدا بازی:

یک : من بیشتر از دوسال است که موهای سرم را هر سه هفته با نمره صفر کوتاه می کنم و اگر این سه هفته به یک ماه بکشد و خدایی ناکرده مو هایم به اندازه شماره 6 بلند شود احساس می کنم سرم از سنگینی دارد روی زمین می افتد و کثیف تر و شلخته تر از من دیگر موجودی نیست. از اینکه سرم تاس است خیلی لذت می برم و احساس سبکی می کنم و بهم اعتماد به نفس می دهد، اگر بهم پول هم بدهند حاضر نیستم کاری کنم که دوباره مو در بیاورم. مرد های تاسی هم که می روند مو می کارند یا موهایشان را از این طرف به آن طرف شانه ( سیم کشی ) می کنند، به نظرم آدم های ضعیفی می آیند. آنهایی هم که این جور پیشنهادات را بهم می کنند معلوم است اگر خودشان تاس بودند خیلی عذاب می کشیدند، برای همین آنها هم به نظرم آدم های ضعیفی می آیند.

دو: همیشه در مدرسه ریاضیاتم ضعیف و ادبیاتم و زبان و عربی ام خوب بوده، با این حال در دبیرستان رشته ریاضی خوانده ام، در همه کارنامه های دبیرستان نمرات دروس ریاضی هشت و نه و ادبیات و زبان و عربی و دینی و قران هجده نوزده بوده.

سه: هنوز هیچ غذایی پیدا نکرده ام که ازش بدم بیاید ، یا حتی غذایی که خیلی خوشم نیاید. همه غذاها را با علاقه و اشتها می خورم و هر آشغالی را هم در هر رستوران کثیفی امتحان می کنم.

چهار: از هر ده باری که در رستوران غذا می خورم – چه رسمی و چه غیر رسمی – هفت بارش لباسم را لک می کنم. هیچ ربطی هم به سرعت غذا خوردنم ندارد.

پنج: حوصله ام از بچه ها و حیوانات سر نمی رود آنها هم همینطور!! ولی حوصله خیلی از آدم بزرگ ها را ندارم و خب... آنها هم همینطور.
با توجه به اینکه خودم هم کمی دیر وارد بازی شدم و بیشتر وبلاگ نویسان شب یلدایشان را پاس کردند!! و از طرفی حوصله ندارم ببینم کی اومده تو بازی و کی نیومده، از دعوت کردن معذوریم.