پژمانبلاگ
سه‌شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۵
بیشتر کسانی که با حکم اعدام صدام حسین مخالف هستند، نظرشان این است که این حکم برای او کم است و به نسبت جنایاتی که انجام داده، یک مرگ ناگهانی و سریع کمترین حکمی است که برای او صادر شده.

معمولاً در فیلم های آبگوشتی اکشن، مثل جیمز باندها، شخصیت منفی فیلم که از اول تا آخر همه جور بلا سر همه در می آورد و با بی رحمی تمام همه را قتل عام می کند، باید یک طور خاص توسط قهرمان فیلم کشته شود و تماشاچیان، فرمول وار، منتظرند ببینند چه نوع مرگی نصیب این بی رحم می شود، در نهایت هم یا طرف منفجر می شود، یا سرش قطع می شود یا ذوب می شود، یا آتش می گیرد یا از هواپیما پرت می شود، خلاصه تمام این مرگ ها فقط ظاهر ناراحت کننده برای بیننده دارند تا دلش خنک شود که بدمن به سزای اعمالش رسید ولی برای صاحب مرگ! فرقی نمی کند که در هواپیما به کوه بخورد یا در خواب سکته کند. حالا فکر کنید این بدمن ما را با آمپول هوا و در خواب می کشتند، می شد؟! نه، باید بر دار مجازات آویخته شود و چند بار تاب بخورد و بدنش از جان دادن بلرزد که دل ملتی شاد شود که آهان! دیکتاتور دارد زجر می کشد.

فرایند مرگ با طناب اعدام در نود درصد موارد بر خلاف چیزی که دیده می شود بسیار راحت و بدون درد و است مگر در مورد کسانی که عضلات گردنشان خیلی قوی است و با ضربه اول طناب، استخوان ترقوه شان شکسته نمی شود که آنطور که می دانم خیلی اتفاق نادری است، که فقط در آن صورت مرگ بر اثر خفگی خواهد بود و کمی طولانی تر.

از اول می خواستم چیزهای دیگری بگویم نمی دانم چرا نوشته اینقدر خشن شد؟!

اینها را نگفتم که بگویم من هم با نظر آنان که می گویند اعدام برای صدام کم است موافقم، بلکه من کلاً با اعدام مخالفم به خاطر نگرش مثبتی که به مقوله مرگ دارم. در نگاه شخصی من که معمولاً کسی دوست ندارد راجع به آن صحبت کنم، مرگ زیباترین نقطه و کامل ترین نقطه زندگی است، احساسم این است که جواب تمام سوالهای نداده را با مرگ می گیریم، مرگ تنها هدفی است که ناخواسته به سمتش می رویم و همیشه هم به آن می رسیم.
همیشه مرگ را پدیده مثبت و زیبایی می دانم به همین خاطر معتقدم نباید مجرمی را زود به این نقطه رساند، بلکه بد ترین مجازات ها این است که از آن نقطه دورش کنیم و از طرفی نگذاریم به چیزهایی هم که در زندگی دنبالشان بوده برسد.

جریان صدام حسین و حکم اعدامش و اینکه آیا اعدامش می کنند یا نه و ..... همه بازی های سیاسی است و مهره ای است از مهره های شطرنج سیاست، که هزار گونه با آن بازی می کنند و اصلاً چیز جدی و با اهمیتی نیست که حتی به دنبال کردنش بیارزد، کمترین چیزی هم که این وسط ارزش دارد تنبیه صدام است. چیزی که مهم بود و هست این بود که صدام خود ببیند چگونه عروسکی شده در دست سیاست بازان که حتی با حکم مرگش این چنین بازی می کنند تا افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهند و هزار آمار و ارقام بگیرند و حرکت بعدی را انجام دهند، اینکه ببیند مرگش هم بیشتر از یک اسباب بازی اهمیت ندارد. دیگر فرقی نمی کند در جزیره ای دور افتاده تبعیدش کنند یا مثله اش کنند و گردنش را بر دروازه شهر آویزان.

به قول حاجی : آیا مرده کشتن داره؟
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
salam.
nemidoonam ghalebe weblog moshkel dare ya moshkel az jaye digeh ast ama man poste ghabli ro har che kardam nemitoonam bekhoonam.
:)

Anonymous ناشناس said...
البته این جارو جنجال به خاطر انتخابات امریکا است تا جمهوری خواهان بتونند نتیجه کار خودشون رو نشون بدن.من بودم کشتن یا نکشتنش را به رفراندوم میذاشتم با طناب دار همین که یهویی صندلی را از زیر پاش خالی می کنند مردنش 1 ثانیه طول نمی کشه.مگه اینکه سگ جون باشه .بعدش هم الله یعلم روحش کجا میره...