پژمانبلاگ
یکشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۵
پریشب فیلم "سلول هامبورگ "* را دیدم که خیلی ساختار ضعیفی داشت ولی موضوعش جا برای کار ، بسیار داشت.
داستان فیلم، بررسی زندگی کسانی است که یازده سپتامبر را پدید آوردند و خودشان را با هواپیما و مسافرانش به برج های دوقلو زدند. در فیلم که مسلمانها خیلی دگم نشان داده می شوند ، تحول روحی یک جوان از بی توجهی به اسلام تا استشهادی شدن پیگیری می شود و خیلی هم بد پردازش می شود و تا آخر فیلم اصلاً قانع نمی شوی که چرا اینطور شد. بسیاری از چرا ها بی جواب می مانند و از آنها گذر می شود.
تفکری که در ذهن جهانیان از استشهادی بودن یا استشهادی شدن وجود دارد کم و بیش یکسان است و منفی ، ولی شاید بتوان کمی عمیق تر نگاه کرد و آنها را فهمید. من شخصاً با استشهادی بودن مخالفم ولی اگر نخواهم مانند آنها به همه چیز بنگرم، باید بتوانم دیدگاهم را نسبت به آنها کمی واقع بینانه تر کنم.
خوشبختانه در میان استشهادیون ایران که اغلب زیر بیست و پنج سال هستند ، آدمهای اهل تفکر و اهل بحث هم پیدا می شوند که وبلاگ هم داشته باشند. در دوسه وبلاگ دیگر هم می توان کمی بیشتر آنها را شناخت.
عشق یک استشهادی به مرگ ، جنبه مثبت نگاه اوست. من در اینکه مرگ ، بهترین و زیباترین قسمت زندگی است، شک ندارم ولی نحوه رسیدن به این دیدگاه در استشهادیون با اینکه خیلی عاشقانه است ، به نظرم می رسد هنوز به خیلی از عوامل بیرونی وابسته است. بسیاری از کسانی که امروز الگو های استشهادیون هستند شاید اگر امروز زنده بودند این حرکت را نقد می کردند و از همه مهمتر اینکه استشهادیون فلسطین و عراق با هم تفاوت های بسیاری دارند ، چه بسا عوامل تحریک کننده هر کدام ، بیشتر از اینکه دینی باشد، ناسیونالیستی است و همین باعث تفاوتهای بسیاری می شود که از فرهنگ هر کدام سرچشمه می گیرد ولی همین دو گروه متفاوت ، استشهادیون ایران را تحت تاثیر قرار داده اند، همانطور که تئوری های دینی ما آنها را متاثر کرده.
بحثی که در وبلاگ نیک آهنگ کوثر راه افتاده، به اضافه فیلمی که دیدم تحریکم کرد کمی در این باره بنویسم ، اگر بحث برایتان جالب است ، لینک های متن همیشه مطالب خواندنی دارند.
*Hamburg Cell
1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
بسم الله؛
سلام
اول؛ شما تصورتون از استشهاد ما اشتباه است! باید البته رفع سو تفاهم کنم! ما به هیچ وجه شبیه القاعده و حتی حماس نیستیم!!
دوم؛ منتظرم که بخوانم!