پژمانبلاگ
یکشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۵
خبر این بود : عوارض خروج از مرزهای هوایی کشور به مقصد کشورهای امارات، چین ، ترکیه ، بلغارستان ، فرانسه و انگلیس افزایش یافت. خروج برای بار اول 30 هزار تومان و برای دفعات بعدی 40 هزار تومان خواهد بود.
ظاهراً سازمان میراث فرهنگی هم یکی از پیشنهاد دهندگان طرح افزایش خروجی بوده. با یک حساب سرانگشتی می شود ارقام جالبی به دست آورد.
در روز، حدود 40 پرواز از سراسر ایران به امارات انجام می گیرد که اغلب آن به دوبی است، فقط روزی 10 پرواز از این تعداد از مبدا تهران ، 8 پرواز از استان فارس( لار و لامرد هر کدام هفته ای 3 پرواز مستقیم به دوبی دارند) و 10 پرواز از استان هرمزگان است و بقیه از سایر نقاط .
اگر هر پرواز به طور متوسط 120 نفر را از کشور خارج کند و همه هم بار اولشان باشد که از کشور خارج می شوند ، یعنی 4200 نفر باید 30 هزار تومان بپردازند که می شود 126 میلیون تومان در روز. این فقط درآمد یک روز از سفر مردم به کشور امارات است و البته از ترکیه نیز نمی توان غافل بود، شاید روی هم رفته حدود 400 میلیون تومان در آمد روزانه دولت از این راه باشد.
در نگاه اول خیلی هم از این طرح بدم نیامد، کلاً نفس اینکه دولت به نحوی از متمولین جامعه پولی بگیرد و آنرا صرف هزینه های داخلی برای اقشار کم درآمد تر کند ، عمل منطقی و درستی است به شرط آنکه سریعاً بستری مناسب و همسو با همان جریان برای مصرف داخلی ایجاد کند. سهمیه بندی کردن مصرف بنزین هم به نوعی از این نوع است که من خیلی با آن مخالف نیستم ولی همیشه در ایران این طرح ها با مشکل مواجه شده چون مازاد درآمد از این راه ها معمولاً بیراهه می رود.
احتمالاً سازمان میراث فرهنگی که پیشنهاد دهنده طرح افزایش عوارض خروجی بوده و تصویب کنندگان طرح، به این نتیجه رسیده اند که مردم می روند در این شش کشور برای خوش گذرانی و تجارت ، آنوقت ما برای همه طرح های گردشگری کمبود بودجه داریم. اتفاقی که از این به بعد می افتد این است، همه مسافران مدتی غر می زنند و عوارض جدید را می پردازند و سال بعد اصلاً یادشان می رود عوارض زیاد شده، از یکی از مسافران دوبی شنیدم که گفت عیب نداره ، فکر می کنم 5 تا آبجو بیشتر خورده ام ، دیگه ناراحت نمی شم از اینکه دارم اینقدر پول اضافه میدم! از آن طرف بعد از 5 سال از اجرای این طرح هیچ کس هیچ اثر عینی از سرمایه گذاری این پول در صنعت گردشگری نخواهد دید، همچنان زیر آب رفتن پاسارگادها و از بین رفتن میدان نقش جهان ها دغدغه روزنامه های غیر ایرانی خواهد بود ، گاهی گویی آنها بیش از ما برای میراثمان نگرانند و هیچ کس هم هیچ وقت یادآوری نخواهد کرد که برای بازسازی بسیاری از بناها و تبدیل آنها به یک مرکز توریستی کوچک ، یا ساخت چند هتل خوب در حد آبروی شهرهایی چون کاشان و همدان و اهواز و یزد، شاید درآمد سه ماه از همین عوارض بسنده کند.