پژمانبلاگ
شنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۴
اسمش سانجیت است. هندی ، 40 ساله ، سبزه رو ، با موهای کم ولی جو گندمی و چشمهایی مهربان و لبخندی که همیشه بر روی لبانش است. در یک مجتمع خیلی کوچک کار می کند، این مجتمع چند اتاق دارد که باید هر بار بعد از استفاده، برای مراجعه کننده بعدی تمیز باشد. کار او نظافت این اتاق های کوچک است، حقوق، 400 درهم امارات برای یک ماه ( یعنی حدود یکصد هزار تومان که در امارات پائینترین حقوق است ) ، در یک اتاق 12 متری با 10 نفر دیگر به طور اشتراکی زندگی می کند که بتواند نصف حقوقش را برای خانواده اش در هند بفرستد، 4 سال هم هست که به کشورش نرفته.
چشمش خیلی به دست مشتریان است ، اگر کسی یک بار فقط یک درهم کف دستش بگذارد ، اتاقک را برای او تمیز تر می کند، مشتریان این مجتمع چهار اتاقه ، بیشتر کارگرانند ، که آنها هم وضعی شبیه سانجیت دارند ، ولی بعضی وقتها ، توریست های پولدارهم به آنجا سر می زنند که وقتی وارد می شوند حاضرند بیشتر از 50 درهم برای کارشان بپردازند ولی وقتی کارشان تمام می شود ، فراموش می کنند که این تمیزی و این سرویس را مدیون چه کسی هستند.
بر سر در مجتمع با حروف بزرگ نوشته شده : توالت عمومی ، مردانه لطفاً تمیز نگاه دارید.
2 Comments:
Anonymous ناشناس said...
خيلي خوبه كه به آدمهاي اطرافت توجه ميكني.كاش همه اينطور بودند.

Anonymous ناشناس said...
خيلي خوبه كه به آدمهاي اطرافت توجه ميكني.كاش همه اينطور بودند