پژمانبلاگ
یکشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۴
پاچه پاکستانی
دو سه روز پیش ، به پیشنهاد سرایدار ساختمانی که در آن کار می کنم ، برای صبحانه به یک رستوران پاکستانی رفتیم، دیده بودم صبح ها خیلی دم در این رستورانهای پاکستانی و هندی شلوغ می شود ولی تا به حال نرفته بودم ببینم برای صبحانه چه می خورند. رستوران کراچی دربار یکی از با سابقه ترین و معروف ترین رستورانهای پاکستانی در دوبی است، محیط رستوران کارگری بود و بسیار شبیه کله پزی های نزدیک بازار خودمان، وقتی گارسون آمد و گفت که چه غذاهایی دارند فهمیدم پاچه جزو صبحانه های اصلی است، ولی کله ای در کار نیست.
یک پاچه سفارش دادم که بهش می گویند پایا و یک خوراک نخود که بهش می گویند چانا ( یا شاید پایه و چانه )، یک عدد نان پراتا ( که خمیر چرب و سنگینی است که تفت داده می شود ) تازه هم برایم آورد و پاچه را هم در یک کاسه آورد، هم نخود هم پاچه بسیار تند بودند و کلاً به خاطر ادویه های بسیاری که به پاچه زده بود، اصلاً مزه پاچه های ایران را نمی داد ولی بسیار خوشمزه بود، البته همه پاچه را می گذاشتند در یک بشقاب تخت و با نان آن را له می کردند و می خوردند، ولی من به سبک ایرانی نان را تلیت کردم در آب پاچه و با قاشق هر دو را برمی داشتم که خیلی برای این سرایدارمان جالب بود. آخر سر هم نگذاشت من حساب کنم گفت من اولین بار است شما را آوردم من باید پول بدم ولی حسابی سوختیم از تندی، این پاکستانی ها به خصوص کشمیری ها در تند و تیز خوری از هندی ها بدترند، خوشبختانه من بسیار از غذای تند خوشم میاد، فکر کنم گاهی صبحانه را آنجا بخورم
این بود انشای من در باره یک صبحانه خوب ، و ما با خوبی و سلامتی آن روز را به پایان رساندیم!!؟
1 Comments:
Anonymous ناشناس said...
چقدر ناز انشاء مینویسی . آفرین پسر خوب