پژمانبلاگ
سه‌شنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۴
مراسم عقد کنان، دهلی
امروز روز دوم در دهلی است که خودمان به برنامه تور اضافه کردیم و کاملاً در اختیار خودمان است، امروز صبح مراسم سنتی ازدواج را می بینیم که در مسجد سیک ها انجام می شود و چیزی است شبیه عقد خودمان ، شب هم در هتل جشن نهایی است

در مسجد سیک ها باید کفش ها و جوراب هایت را دربیاوری و سرت را بپوشانی ، دم در مسجد پارچه هایی رنگی به کسانی که سرپوش ندارند داده می شود تا سرشان بگذارند و داخل شوند ، سرپوش نارنجی را بر سر می گذارم و داخل می شوم، در مسجد همیشه یک گروه موسیقی زنده سه نفری شامل یک طبلا، یک سازی شبیه آکاردئون که روی زمین گذاشته می شود و یک خواننده در حال نواختن و خواندن اشعار مذهبی هستند ، وسط مسجد هم یک درگاه است شبیه اتاقک هایی که در قدیم برای بردن اشخاص مهم استفاده می شد و آنرا روی حیوانات می گذاشتند و حمل می کردند، درگاه سنگی است و یک نفر در آن نشسته که قاعدتاً شخص مقدسی است مردم می آیند و جلوی درگاه زانو می زنند و دستشان را به در و دیوار آن می مالند و تبرک می گیرند تقریباً عین چیزی که در امام زاده های ما مرسوم است، بعد هم عقب عقب و رو به درگاه از مسجد خارج می شوند

مراسم عقد در سالن های مخصوصی که در محوطه مسجد ساخته شده انجام می شود تا مزاحم عبادت دیگران نباشد، داخل سالن ها دو قسمت است ، یکی جایی است که میز و صندلی چیده اند و قرار است پذیرایی شویم و که همه در آن راه می روند و حرف می زنند و پذیرایی می شوند و قسمت دوم جایی است که درگاه کوچکی در آن گذاشته شده و کف آن با پارچه کاملاً سفید پوشانده شده که اینجا حکم همان مسجد را دارد و عقد در آن انجام می شود و مانند مسجد باید با پای برهنه و سرِ پوشیده وارد آن شوی
نکته مهم در این سالن ها این است که به هیچ عنوان مشروبات الکلی نباید وارد آنجا شود و سر ناهار متوجه شدیم که تمام غذاها که تنوعشان هم بسیار زیاد بود ، گیاهی هستند
اول بزرگان دو خانواده می آیند و دو به دو با همتایشان از هر خانواده دست می دهند و حلقه گل گردن هم می اندازند و عکس می گیرند، از پدر بزرگ ها شروع می شود و به بچه های هشت نه ساله ختم می شود بعد همگی به اتاق کوچک مقدس می رویم کتاب مقدس سیک ها می آید یک نفر جلو جلو آنرا حمل می کند و یک نفر از پشت با یک پر بزرگ آنرا باد می زند ، در مسیری که می گذرد همه بر می خیزند و زنها حجاب می گذارند و هنگامی که گذشت دوباره می نشینند
گروه موسیقی مذهبی سه نفره به اتاق می آیند و نواختن و خواندن آغاز می شود و تا پایان مراسم قطع نمی شود ، عروس و داماد رو به روی در گاه که کتاب مقدس هم در آن قرار گرفته می نشینند ، شخصی که کتاب را آورده بود آنرا باز می کند و چند سطری می خواند بعد دوباره آنرا می بندد و پارچه رویش می اندازد، عروس و داماد بلند می شوند و سه دور دور درگاه می چرخند و دوباره می نشینند، این پروسه از خواندن کتاب تا سه دور چرخش چند بار تکرار می شود و در پایان زانو می زنند و دعاهایی خوانده می شود و آن دو زن و شوهر هستند ، در تمام این مدت موسیقی جریان دارد ، خواننده گاهی به کسی از میان خانم ها یادآوری می کند که حجابش را کامل رعایت کند ، چون کمی سرپوشش عقب رفته ، لحظه دعای نهایی پدر و مادر عروس و داماد در میان جمعیت بلند می شوند و دعا را ایستاده می شنوند، در ضمن یادم رفت بگویم که همگی روی زمین می نشینند و صندلی ای در کار نیست
بعد از این مراسم از اتاق بیرون می آییم و کتاب مقدس با همان وضعیت بیرون می رود وبعد به ناهار گیاهی می پردازیم