پژمانبلاگ
دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۴
چیزی شبیه سفرنامه- قسمت دوم : دهلی
راهنما یک خانم بود با لباس هندی سبز و صندل، اول به قوتوب منار* رفتیم و بعد به محل کاخ ریاست جمهوری و ساختمان دولت و پارلمان که ساختمانهایی عظیم و قدیمی هستند که انگلیسی ها در آن حکومت می کردند ، از شانس ما همان موقع رئیس جمهور از جلوی ما رد شد و به کاخش رفت که در آن تنها زندگی می کند، رئیس جمهور در هند سمتی تشریفاتی است و قدرت چندانی ندارد نخست وزیر همه کاره است، رئیس جمهور هند مسلمان و دانشمند است و زن و بچه هم ندارد ، تنهایی در کاخ دراندشتش زندگی می کند و به مطالعه می پردازد بعد از دوران ریاست جمهوری هم می رود خانه خودش
شب عروسی دعوت بودیم هم امشب هم فردا شب ، امشب جشن آخرین شب مجردی آقا داماد است همه با داماد در یک سالن می نوشند و می رقصند تا داماد این آخرین شب را خوش باشد، عروس آمده بود ولی بدون آرایش و تقریباً هیچ حضوری نداشت آن شب ، شب داماد بود

نکته: تقریباً هیچ غذای گوشت قرمزی نه در رستوران و نه در غذاهای عروسی که تنوعش هم زیاد بود ندیدم، فقط مرغ و ماهی و سبزیجات. کلاً گوشت قرمز در رژیم غذایی هندی جایی ندارد که به نظرم این هم یک دلیل دیگر است برای آرام بودن این مردم